پایگاه خبری انصارحزبالله: از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، استکبار و در راس آن آمریکای مزور و جنایتکار با ترفندهای خود به دنبال براندازی بودهاند. اقداماتی که گاه با جلوههای سخت مانند جنگ تحمیلی و تحریمهای اقتصادی و گاه با جلوههای نرم آن مانند تهاجم فرهنگی آشکار شده است. آنچه که تا به امروز توانسته انقلاب را از گردنههای سخت و بزنگاههای پرتلاطم به سلامتی عبور بدهد سکانداری رهبری فرزانه و مدبر است. رهبری که با بصیرت مثالزدنی در همه عرصهها توطئههای استکبار را نقش بر آب کرده است.
این در حالی است که توجه به ولنگاری فرهنگی از موضوعاتی است که دغدغه امروزی رهبر معظم انقلاب است: «در مسئلهی فرهنگ، بنده احساس یک ولنگاری میکنم؛ در دستگاههای فرهنگی -اعم از دستگاههای دولتی و غیر دولتی- یک نوع ولنگاری و بیاهتمامی در امر فرهنگ وجود دارد؛ چه در تولیدِ کالایِ فرهنگیِ مفید که کوتاهی میکنیم، چه در جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضر که کوتاهی میکنیم. اهمّیّت کالای فرهنگی از کالای مصرفی جسمانی کمتر نیست، بیشتر است. فرض کنید مرتّب تکرار بکنند که مثلاً فلانجور پفک مضر است، نخورید؛ حالا مگر ضررش چقدر است، چهجور ضرری است، چه میزان ضرر دارد، برای چند درصد از مردم ضرر دارد؟ این را دائماً میگویند، امّا ضرر فلانجور فیلم یا فلانجور کتاب یا فلانجور بازی رایانهای یا امثال اینها را کسی جرئت نمیکند بگوید که نبادا متّهم بشوند به اینکه جلوی آزادی اطّلاعات و جریان آزاد اطّلاعات را گرفتهاند. آنهایی که اساس این حرفها هستند، خودشان بیشتر از ما در این مسائل سختگیری میکنند؛ این را باور کنید. حالا آزادترین مناطق دنیا از لحاظ اطّلاعات، مثلاً فرض کنید دولتهای غربیاند، ازجمله آمریکا؛ از خبرهای دقیق و روشنی که از آمریکا میرسد در کنترل اطّلاعات افراد و انگشت گذاشتن روی آن چیزهایی که دستگاه روی آنها حسّاس است، انسان واقعاً تعجّب میکند؛ ما یکدهم آنها کنترل اطّلاعاتی نداریم و نمیکنیم. بمجرّد اینکه [در اینجا] یک فیلمی را ممنوع کردند یا فرض کنید که یک جریان رایانهای را مثلاً محدود کردند یا ممنوع کردند، فوراً آنها سروصدا بلند میکنند، ما هم باورمان میآید؛ ما هم باور میکنیم که واقعاً کار خطایی کردهایم. نه آقا، باید مراقبت کرد! وظیفهی ما تولید کالای فرهنگی مفید و جلوگیری از کالای فرهنگیِ مضر است. بنده در این زمینه احساس یک ولنگاریای میکنم؛ باید این را شماها در نظر داشته باشید و اهمّیّت بدهید.»
یکی از عرصههایی که به شدت در آن شاهد یک ولنگاری فرهنگی تمام عیار بودهایم عرصه هنرهفتم است. جایی که موضوعات عجیب و غریب پر رنگ میشوند و ناهنجاریها بهنجار!. هر چند در این میان نهادهایی در ساختارهای دولتی و حکومتی مسئولیت دارند نگذارند ولنگاری در عرصه فرهنگ همهگیر شود اما تلخترین طنز روزگار این که بعضاً همین نهادها آتش بیار ولنگاری در جامعه شدهاند.
حوزه هنری از نهادهایی است که علیرغم ماموریت حمایت از پروژههای انقلابی در عرصه هنر هفتم سوخترسان کوره ولنگاری شده است. هرچند حوزه هنری دیر زمانی است که کمیتش در عرصه انقلابیگری لنگ است اما این روزها با پشتپازدن به فیلمهای خوش ساخت و قابل دفاع و در آغوش گرفتن فیلمهایی که یادآور فیلمفارسیهای دوران پهلوی است کار را یکسره کرده است.
هفته گذشته در اخبار منتشره در رسانه اعلام شد که حوزه هنری سالنهای سینمای خود را در اختیار فیلمی شدیداً پرمسئله قرار داده است و نه تنها این سالنها را دو دستی تقدیم کرده است بلکه برای اینکه جای مکفی برای نمایش معجونهای رقص و آواز داشته باشد، نمایش چند فیلم را محدود کرده است نکته جالب در این میان این فیلمهایی است که از ابتدا توسط حوزه هنری محدود اکران شد و در میانه اکران با محدودیت بیشتری مواجه شد اتفاقا از جمله فیلمهایی است که به ندرت میتوان در سینمای خیانتپرور و تجاوز زده این روزها پیدا کرد.
یتیمخانه ایران اثر فوقالعاده و تاریخی ابوالقاسم طالبی از جمله فیلمهایی است که عطایش به لقای فیلمهای آبکی و مبتذل در حوزه هنری بخشیده شد. رویشنیوز در گزارشی در اینباره نوشت: در همین اصفهان و در حالی که حوزه هنری سه سینما - سپاهان،ساحل و فلسطین- در شهر اصفهان در اختیار دارد شاهد این موضوع هستیم که یتیم خانه ایران در سالن شماره ۲ سینما سپاهان با ظرفیت ۴۰ نفر اکران می شود. سالنی که از لحاظ شرایط استاندارد اصلا به آن نمی توان نام سالن نهاد. آن هم در حالی که در سالن اول سینما سپاهان با ظرفیت ۴۰۰ نفر فیلم شانه تخم مرغی «آس و پاس» اکران می شده و از امروز سلام بمبئی اکران می شود. ابوالقاسم طالبی در اینباره گفت: شرایط در تهران هم بهتر از این نیست و در کل ۴ سینمای مطلوب برای اکران این اثر داریم. سلام بمبئی ۸۰ سالن سینما در اختیار دارد و بیشتر سالن ها دست کسانی است که ادعای فرهنگ دینی دارند.
نرگس آبیار کارگردان فیلم نفس نیز در مورد اکران فیلمش در سینماهای حوزه هنری میگوید: حوزه هنری الان فیلم روحوضی نمایش می دهد و از سالن دادن به ما خودداری می کند. ما از ابتدا با ۲۳ سالن شروع کردیم و الان ۱۶ سالن داریم. در حالی که «نفس» همواره با سالن پر و ظرفیت خوب اکران شده اما وضعیت سانس دهی و سالن دهی ما بسیار بد است و سانسهای شبانه ما را میگیرند و ساعت ۱۱ صبح می دهند. وی افزود: حوزه هنری با شرکت نورتابان قرارداد پخش نیز داشت اما به راحتی آب خوردن تمام سالن هایش را با شروع اکران «سلام بمبئی» به این فیلم اختصاص داد.
کامران مجیدی تهیهکننده فیلم سینمایی «لاک قرمز» نیز در اینباره میگوید: اگر توجه کنید خواهید دید برخی فیلمها ۱۳۳ سالن در اختیار دارند، اما «لاک قرمز» با این که از آن به عنوان یک فیلم اخلاقمدار و در راستای تحکیم خانواده یاد میکنند تنها ۱۷ سالن دارد!
حالا و در روزهایی که کالاهای فرهنگی مفید دربهدرِ سالن برای اکران فیلمهایشان هستند، کالاهای فرهنگی مضر بدون کمترین کوششی فیلمهایشان توسط سینماچیان روی سر حلو حلوا میشود و در این میان نکته تاسفبار حمایت بیچون و چرای نهادهایی که قرار است مشوق تولید کارهای انقلابی و مفید باشند از این آثار مبتذل است.
وحید جلیلی معتقد است که متأسفانه بسیاری از مدیران فرهنگی ما اصلا مدیر نیستند؛ معاوناند! معاون پشتیبانی و بودجه شبکه روشنفکری غرب زده هستند. مدیر واقعی فرهنگی در این کشور آن فیلمسازی است که براساس سرانگشت اشاره فلان جشنواره خارجی فیلم میسازد و اهداف او را با پول جمهوری اسلامی محقق میکند. بسیاری از کسانی که اسم خودشان را مدیر فرهنگی گذاشته اند کجا مدیرند؟ اینها معاوناند، مسئول واحد تدارکات جبهه روشنفکری هستند. مدیر آن کسی است که امکانات و ابزارها را طوری به دوران در بیاورد که به اهداف خودش برسد. بدترین و خطرناکترین حالت درجنگ نرم که استراتژی معاندین و ضدانقلاب هم بر این متمرکز شده این است که آن طرف طراحی و برنامهریزی کند و از امکانات داخلی و خارجی برای اهداف مشخص تبلیغاتی علیه نظام و انقلاب استفاده کند، جنگ نرم را از زاویه جبهه خودش پیش ببرد و بعد ادعا کند کدام جنگ؟! کدام برنامه ریزی؟! کدام هدفگذاری؟ شما در توهم به سر میبرید!
در این میان آنچه قابل تامل است این است که در روزهایی که انگلیسیصفتها به دنبال حراج آبرو و حیثیت ایرانیها با تولید آثار سیاه هستند و یا همنوا با رسانههای ضدانقلاب و برانداز به دنبال ترویج منکرات به وسیله هنر هفتم هستند چه بلایی بر سر نهاد انقلابی حوزه هنری آمده است که در پازل انگلیسیصفتها بازی میکند. نمایش فیلمهای مبتذلی مانند ۵۰ کیلو آلبالو و فروشنده و امروز سلام بمبئی و حمایت از ساخت فیلمهای مسئلهداری چون طبقه حساس نشانی از بیراههای است که حوزه هنری در آن قدم برداشته است.
وحید جلیلی در اینباره معتقد است: من سؤال میکنم آیا واقعا صنعت سینمای ایران از صنعت هستهای ارزشش کمتر است؟ اهمیت استراتژیکاش از هستهای پایینتر است؟ چطور ما دور فوردو و نطنز و اینها زنجیره انسانی تشکیل میدهیم ولی دور نهادهای فرهنگی خودمان تشکیل نمیدهیم؟ اگر میخواهیم اینها را محافظت کنیم که اینها انقلابی بمانند و در خدمت انقلاب و آرمانهای انقلاب اسلامی بمانند؛ چطور اینها را رها کردیم و به راحتی عناصری از معاندین و یا حداقل عناصر بیغیرت در اینها نفوذ میکنند؛ عناصری که غیرتی نسبت به مسائل روز انقلاب اسلامی ندارند و برایشان مهم نیست که شهریاریها و روشنها و اینها ترور بشوند یا نشوند. جهان سلطه وحشیانهترین تحریمها را بر این مملکت تحمیل کند چه اهمیتی دارد ؟! هیچ غیرتی نسبت به اینها ندارد. در عرصه فرهنگ؛ فوردوی ما حوزه هنری است. نطنز ما روایت فتح است که الان البته بیشتر طنز است تا نطنز. زنجیرههای انسانی باید دور اینها شکل بگیرد. حتی اگر تیرهای سهمگین تبلیغاتی و رسانهای جنگ نرم میخواهد آنها را از مأموریت اصلیشان منحرف کند باید توسط این زنجیرههای انسانی حمایت شوند و هدایت شوند.