پایگاه خبری انصارحزب الله: دکتر محمد دهقان عضوهيئت رئيسه مجلس در جلسه هفتگي انصارحزبالله،به بررسی مسائل سیاسی روز پرداختند که متن کامل آن تقدیم می شود: در اين دنياي امروزي بسياري از مردم جهان بعد از نااميدي از جهان مادي دوباره به سوي خدا برگشتهاند و روحيه خداجويي و معنويتطلبي و دينخواهي بسياري از کشورها را درنورديده و اين حقيقت به وضوح روشن است. منتها همين حرفهاي روشن را ما بايد براي خويش تکرار کنيم تا وقتي مشکلات و نابسامانيها را مشاهده ميکنيم از اصل مسيري که شروع کردهايم نااميد نشويم. ما همينطور که فهرستي از مسائل و مشکلات و مصايب داريم، فهرست بلندي هم از کاراييها و موفقيتها و مسائل اميدبخش هم براي خودمان و هم براي ارائه به جهانيان داريم.
واقعيت شيرين گرايش انسانها به معنويت و دين
نكته اول اينكه امروز کسي نميتواند ترديد داشته باشد که اگر ۱۶ ميليون جمعيت در روز اربعين حسيني به زيارت امام حسين(ع) ميروند، در تاريخ اين اولينبار است که چنين واقعيتي اتفاق ميافتد. اين نشاندهنده گرايش به دينداري و بازگشت انسانها به معنويت است. آنچه که در مورد ديگر کشورهاي مسلمان هم اتفاق افتاده است، همين سمت و سوي دينداري و معنويت است؛ هر چند در اين ميان تعدادي فرصتطلب هم با شعار دين به ميدان آمدهاند ولي در واقع ديندار نيستند. اما ملتها به سمت دين گرايش دارند.
بالاخره دنيا يک زمان در خدمت آمريکا و شوروي بوده است يعني قطبي به نام دينداري وجود نداشته است و هر دو قطب ضددين حقيقي و فطري بشر بودهاند و هر دو قطب هم ضد آن را تبليغ مي کردند و دين را موجب عقبماندگي بيشتر ميدانستند.
امروز وقتي از وزير خارجه آمريکا ميپرسند مهمترين مشکل شما در اين چند سال چه بوده، ميگويد: ايران. اين نشان ميدهد که قطببندي دنيا به هم خورده است. زماني آمريکاييها براي مذاکره با ما شرط ميگذاشتند که مثلاً تحت اين شرايط ما حاضريم صحبت کنيم ولي الان بدون قيد و شرط خواهان مذاکره هستند! هر چند اين کار هم فريبکاري است و صادق نيستند. اما حداقل چيزي را که اين موضوع ثابت ميکند اين است که آنها تقاضاي مذاکره بدون قيد و شرط دارند و حالا ما شرط ميگذاريم.
آنها به خوبي به اين موضوع واقفند که هر کاري بخواهند در منطقه انجام دهند؛ يک پايه اصلي کار به دست ايران است و اين اقتدار جمهوري اسلامي در عرصه بينالمللي را ميرساند.
در بعد واقعي هم اگر بخواهيم وضعيت خودمان را با گذشته خويش مقايسه کنيم و چه با کشورهاي ديگر، وضعيت در بسياري از زمينهها وضعيت افتخارآميزي است، از جمله در ابعاد علمي، صنعتي، هوا و فضا، هستهاي، پزشکي.
از ديگر مواردي كه ما در آن ترديد و اختلافي نداريم اينست كه با وجوديكه در اين سي و چهار سال مدام در حال مبارزه بودهايم و مجبور بودهايم در يک دست شمشير دفاع از خويش داشته باشيم، با اين وجود پيشرفت خوبي داشتهايم و نسبت به خيلي از کشورها جلو هستيم. اين نشان ميدهد راهي را که شروع کردهايم راه عزت و عظمت ملت ايران بوده است و توسعه و ترويج دين و دينداري است که بايد محکم ادامه پيدا کند.
نكته دوم اينست كه آيا ما بايد به اين پيشرفتهاي افتخارآميز دل خوش كنيم و آيا به اين وضعيت بايد راضي و قانع باشيم و آيا به آن آرمانهايي که از آغاز براي آن قيام کردهايم و خون دادهايم و مقاومت کردهايم رسيدهايم؟ ميتوانيم بگوييم ما در بسياري از زمينهها براي رسيدن به آرمان راه طولاني در پيش داريم و در مقابل کامرواييها و پيشرفتها، فهرستي از ناکاميها و مشکلات هم داريم. مثلاً از اول انقلاب آرمان ما اين بوده و هست که در واقع يک جامعه بدون فساد و تباهي داشته باشيم و مظاهر فساد نبايد در هيچ نقطهاي وجود داشته باشد و اين موضوع در اصل سوم قانون اساسي کشور ما آمده است. رشد فضايل اخلاقي و کرامت انساني، کاهش فاصله اغنياء و فقرا از آرمانهاي ما بوده است.
وضعيت مفاسد با آرمانهاي ما در تضاد است
از لحاظ فرهنگي وضعيت مفاسد اجتماعي که در کشور داريم، اصلاً با آن آرمانهاي ما در تضاد است. از لحاظ مفاسد اقتصادي هم بايد گفت که اين امر با يک حکومت الهي در تضاد است.
يکي از مسئولين سازمان بازرسي کل کشور ميگفت که ما در جلسه مبارزه با مفاسد اقتصادي که در يکي از کشورهاي منطقه برگزار شده بود شرکت کرده بوديم که خبرنگاري پرسيد که شما شاه را به خاطر فسادي که داشت از کشور بيرون کرديد، رتبه فساد در کشور شما بالاست. (ايشان) گفت که بنده به او گفتم: اين رتبهاي که شما ميگوييد ما قبول نداريم و اين رتبهاي که سازمان شفافيت بينالملل اعلام کرده است درست نيست. خبرنگار گفت: شما چه رتبهاي را قبول داريد؟ گفتم که ما هنوز رتبهبندي نکردهايم.
البته ما نميخواهيم اعتراف کنيم که رتبهاي را که آنها تعيين کردهاند، درست است، ولي نميشود نسبت به آن بياعتنا هم بود؛ چرا که بالاخره در دنيا همان رتبهبندي آنها متأسفانه ملاک قرار ميگيرد و رتبهبندي جايگزيني وجود ندارد و مطابق رتبهبندي آنها ما از مجموع ۱۸۰ کشور در رديف ۱۳۳ قرار داريم يعني ۱۳۲ کشور در دنيا از ما بهتر هستند. اما خودمان اجمالاً بدون توجه به اين آمارها حتماً اعتراف داريم که وضع فساد اقتصادي در کشور ما خوب نيست. رشوه و اختلاس وجود دارد و هر چند وقت يک بار هم يک پرونده مفاسد اقتصادي بزرگ پديدار ميشود و هر چه هم لاپوشاني ميکنيم ولي بعضي مواقع چند تايي از دست در ميرود و بيرون ميزند. اين واقعيت سيستم اداري ماست.
مبارزه با فساد اقتصادي نياز به شعاردادن ندارد
اعلام ميشود که فلان مقدار معوقات بانکي داريم. اين به چه معناست؟ مگر غير از اين است که اگر شخصي بخواهد مثال ۱۰۰ هزار تومان از يک بانکي وامي بگيرد، ضمانت معتبر از وي اخذ ميکنند و اگر سر موقع اقساط پرداخت نشود از حساب ضامن کم ميشود. چطور ميشود که براي اخذ ۵ ميليون تومان سند خانه و ملک طرف در رهن بانک قرار ميگيرد و براي وامهاي ۵۰۰ ميليون توماني و بيشتر وثيقهاي اخذ نميشود؟! اينجاست که فساد شروع ميشود. چه کسي اين کار را ميکند؟ مسئولين به دنبال چه کسي هستند؟ بروند دنبال آن مسئوليني که دستور دادند وام پرداخت شود و وثيقهاي گرفته نشود، باشند. آيا غير از اين است که وامها را بانکها دادهاند و زير نظر دولت هستند! چطور اينها از وامهاي بزرگ وثيه نگرفتهاند؟! اين خود منشأ فساد و تباهي است.
اگر رئيس شعبه وامدهنده مقصر است، او را دستگير کنند، اگر رئيس منطقه مقصر است يقه او را بگيرند، اين کار نياز به شعار دادن ندارد.
الان تقريباً جا افتاده است که هر جا بحث مبارزه با مفاسد اقتصادي مطرح شود بعضي خواهند گفت که اگر با فساد برخورد شود، سرمايهها فراري خواهند شد. در سال ۷۲ که رهبر معظم انقلاب بحث ثروتهاي بادآورده را مطرح کردند، عدهاي شروع به سر و صدا کردند که اين حرفها ثروتها را از کشور خارج خواهد کرد. دوباره در سال ۸۰ که رهبر معظم انقلاب به رؤساي سه قوه فرمان دادند، دوباره تعدادي شروع کردند به سر و صدا کردن که اين حرفها باعث جلوگيري از سرمايهگذاري است و بعد که متخصصين و کارشناسان بررسي کردند، مشخص شد برخلاف نظر آنان فساد جلوي سرمايهگذاري را ميگيرد و نه مبارزه با آن.
اگر شما بخواهيد يک مجوز بگيريد رشوه بدهيد و اگربخواهيد وام بگيريد رشوه بدهيد و خلاصه اينقدر بروکراسي اداري کارها را سخت ميکند که ديگر شخص رغبتي به سرمايهگذاري در توليد پيدا نميکند و به جاي سرمايه گذاري و توليد سرمايه ها به سمت دلالي مي رود.
فقدان فساد، بستر برنامهريزي دقيق در جهت اصلاح امور اقتصادي است
معلوم است که فساد جلوي سرمايهگذاري را ميگيرد و اين باعث عدم رشد اقتصادي خواهد شد. پاک بودن و سلامت جامعه اتفاقاً توليد را تقويت ميکند.
الان ميگوييم چرا در کشور بيکاري وجود دارد. بعضي از رفتارها و اشکالاتي که وجود دارد مانع از سرمايهگذاري ميشود، خودش منع اشتغال ميکند. اين کشور با همه مسائل و مشکلات و اختلافات که در زمينه پيشرفت اقتصادي وجود دارد، اين ظرفيت را دارد که به سمت رشد اقتصادي و کاهش بيکاري حرکت کند، اما نياز به برنامهريزي دقيق دارد که يکي از بسترهاي ضروري آن نبودن فساد است؛ چرا که نبودن فساد سرمايهگذاري را تسهيل و توليد را تقويت ميکند. در اين زمينه حتماً نياز به تحول داريم.
ما در زمينه فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي بايد متحول شويم. اين که در کشور چند ميليون معتاد وجود داشته باشد زيبنده نيست. رسماً اعلام شده که دو ميليون معتاد داريم. هر نفر معتاد چندين نفر را درگير خودش ميکند و يک خانواده گرفتار آن شخص خواهند بود؛ چرا که امنيت را از همه سلب خواهد کرد. ً آن شخص معتاد قابل اعتماد نيست . آدم معتاد بياراده است و در برابر هر وسوسهاي قدرت مقاومت ندارد، لذا به راحتي مرتکب جرم ميشود. بسياري از سرقتها و جرايمي که اتفاق ميافتد.
(حدود ۷۰-۸۰ درصد آن) مربوط به معتادان است. آيا اين مشکل راهحل ندارد؟ حتماً راهي دارد. براي ريشه كن كردن اعتياد يا حداقل كاهش آن نياز به اراده جدي دارد. اين مشكل تقريبا اكثريت ملت ايران را درگير خودش كرده است . بايد پرسيد مسئولان ارشد مثل رئيس جمهور چند تا جلسه براي حل اين مشكل گذاشته اند و چه اقدامي انجام داده اند؟
براي برخورد با فساد اراده جدّي و تحول اساسي لازم است
برخورد با فساد اقتصادي بايد جدي گرفته شود؛ چون فساد ريشه را ميزند و از درون نظام را پوک ميکند. ما در اين زمينه نياز به يک اراده جدّي و تحول اساسي داريم. در قضاياي فرهنگي جامعه هم در دولت آقاي خاتمي، آقاي مهاجراني وزير فرهنگ بوده است؛ مصيبت از اين بزرگتر که وزير فرهنگ ما اينقدر آدم بيفرهنگي بوده است که حالا از بيبيسي و دامن غرب عليه نظام جمهوري اسلامي تبليغ ميکند! او خائن به اين جايگاه بوده است. در اين دولت هم ما وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي را متهم نميکنيم ولي کميسيون فرهنگي دولت که وزارتخانه ارشاد به گونهاي تحت تأثير آن هم هست، تحت نظر آقاي مهندس مشايي بود.
اين انقلاب تا زماني تداوم خواهد داشت که ايمانهاي مردم محکم باشد و دينداري مردم و معنويت آنها روز به روز افزايش پيدا کند. البته به برکت انقلاب و نظام، روح امام و شهدا و مساجد و بسيج و کارهاي فرهنگي که توسط مجموعهاي از روحانيت صورت ميگيرد، الحمدلله روز به روز در دينداري عميقتر ميشويم، ولي در کنار اين در اثر آن رفتارهاي ضدفرهنگي که با پول همين بيتالمال انجام ميشود تعدادي هم بيدين ميشوند. بايد آن بخشي که موجب ارتقاي دينداري در سطح جامعه ميشود را تقويت کرد و با زمينههاي لاقيدي و بيديني برخورد کرد.
باور کنيد وقتي که بنده به عنوان يک نماينده مجلس در خيابان مشاهده ميکنم که يک بچه ۳ساله گدايي ميکند، آنقدر احساس عجز ميکنم که حساب ندارد. ناچار با سازمان بهزيستي و نيروي انتظامي تماس ميگيرم و طرح موضوع ميکنم. آيا جمعآوري اينها در يک اردوگاه، کار سختي است؟ و اين که اگر به صورت باند هستند با آنان برخورد شود. بالاخره کارهايي صورت ميگيرد و ساختار به گونهاي چيده شده است که هر جا يک معضل و آسيبي را ميبينيم مرجعي رسيدگي کننده دارد ولي همين هم که باقيمانده واقعاً براي ما زجرآور است.
به جاي اينکه ما بخواهيم پول يارانهها را به تاجر بازار، هتلدار و کسي که ۲-۳ ميليون تومان حقوق ميگيرد بدهيم، با آنها صحبت کنيم و به جاي آنها پول را به اين گداي سر کوچه بدهيم، به آن روستايي که آفتاب نشين است و کل درآمد ماهيانهاش صد هزار تومان نيست. آيا اگر با مردم صحبت شود قبول نخواهند کرد؟!
خلاصه اينکه با همه آن جايگاه عظيمي که بحمدالله در دنيا پيدا کردهايم و پيشرفتهايي که در داخل داشتهايم فهرستي از مشکلات هم داريم که با شعر و بي ارادگي و سهلانگاري درست نميشود. مبارزه با فساد با جلسات تشريفاتي سران قوا و با حضور برخي افراد كه بر اساس اعلام دادستان كل كشور خود متهم به فساد اقتصادي هستند به جايي نمي رسد . ما در اين زمينه نياز به يك تحول بنيادين داريم.
خودپالايشي، ويژگي مهم نظام اسلامي
نکته سوم اينکه يکي از ويژگيهاي مهم جمهوري اسلامي و نظامي که با روح الهي و نگاه ملکوتي حضرت امام(ره) شکل گرفته است؛ خود پالايشي است. يعني اينکه مشکلات موجود ما اگر در کشورهاي غيرمردمي باشد کافي است که نظام را ساقط کند، اما مردمي بودن نظام ما موجب ميشود که نظام بر مشکلات فائق آيد. با پيگيري مردم مسئوليني كه مسبب اين مشكلات هستند يا اراده مبارزه با فساد ندارند با رأي مردم از كار بركنار مي شوند.
لذا اين نظام مرتب با رأي مردم پالايش ميشود و به همين جهت پوياست و ايستايي و رکود ندارد. بصيرت مردم عجيب است و مدام نظام هم بصيرت و آگاهي بيشتري طلب ميکند و بالاترين فرصت براي پالايش و رفع موانع و مشکلات و تجلي زيباييهاي نظام و نابود کردن زشتيهاي آن برگزاري انتخابات در کشور است. انتخابات فرصت و زمينه براي تحولات است.
بنابراين در آستانه انتخابات مردم و بويژه خواص و مؤثرين جامعه نبايد بنشينند و پس از به صحنه آمدن افراد تصميم بگيرند به چه كسي رأي دهند. بايد بگويند کي بيايد و تلاش و جستجو و تحقيق کنند، ببينيد چه کسي خواهد توانست با بيماريهاي اجتماعي و اقتصادي جامعه مبارزه کند. اينکه منتظر شويم کي ميآيد، انفعال است. بلکه بايد از قبل بگوييم چه کسي بيايد.
نکته چهارم اينکه بالاخره انتخابات رياست جمهوري پيشروست و همه ممکن است از اين قسم حرفهايي که ما زديم زيادتر هم بيان کنند و بگويند ما ميخواهيم مشکلات را مرتفع کنيم و حاضريم جانمان را فداي کشور کنيم، ما ولايتمداريم. همه هم از اين قسم شعارها ميدهند. حالا ما بايد چه کار کنيم؟
ملاک تشخيص مدعي از اهل عمل
الان که به لطف خدا و برکت خون شهدا و به برکت بصيرت اين ملت بعد از راهپيمايي عظيم ۲۲ بهمن، قدرت ولايت بيش از گذشته ارتقاء يافته و اقتدار ملي بالا رفته است، لذا همه در برابر ولايت کرنش ميکنند حتي آنهايي هم که مشکلي براي ولايت درست کرده و با آن زاويه دارند، مدعي ولايتمداري هستند. حتي اگر با آنان هم که فتنه سال ۸۸ را بهوجود آوردند مصاحبه شود مدعي قبول ولايت ميشوند و ميگويند چه کسي ميتواند ما را از ولايت جدا کند!
آزمون بزرگ دوران غربت امام و اسلام
حالا ملاک تشخيص ما چه بايد باشد؟ من در جايي عرض کردم و الان هم ميگويم که ما از اول انقلاب تا به الان مرتب در حال آزمون بودهايم و همين دليل بصيرت بالاي مردم ماست. آزمونهاي زيادي داشتهايم ولي يکسري از آنها، آزمونهاي بزرگي بوده است. لذا يکي از آزمونها اصل انقلاب است. بالاخره در اين مملکت بعد از سالها مبارزه امام و متدينين و روحانيت و جوانهاي اين ملت انقلاب به پيروزي رسيد. افرادي از قبيل بنده سنّشان براي فقط يک مرگ بر شاه گفتن کفاف ميدهد. خود شخص و وابستگان ايشان چقدر حاضر بودند با شاه مبارزه کنند، آن دوراني که دوره غربت امام و اسلام بوده است و کساني که ميخواهند جانشان را فداي ولايت کنند، آن زمان وقت اين کار بوده است.
آزمون بزرگ جنگ تحميلي
آزمون بزرگ دوم جنگ تحميلي بوده است زماني که همه دشمنان ما منسجم شده بودند تا اينکه ريشه ما را بکنند. صدام را تحريک کرده و به جان ما انداخته بودند، امام از مردم خواست تا جبههها را پر کنند و فرمودند: امروز هيچ چيز مهمتر از جنگ نيست. کسي که الان ميگويد حاضرم جانم را فداي کشور و ملت کنم بايد ببينيم با اين جنگ چه معاملهاي کرده است. بسياري از افراد كه هيچ ادعايي ندارند سالها در جبهه حضور داشته اند. حالا كساني كه مي خواهند در رأس نظام قرار گيرند سزاوار است كه هيچ سابقه اي از جنگ و جبهه نداشته باشند؟ بعد از آن شعار ولايتمداري هم بدهند؟!
عده زيادي در جنگ حضور پيدا کردند و اگر مجروح هم ميشدند، دوباره حضور مييافتند. شهيد خرازي با اينکه دستش قطع شده بود باز در جنگ شرکت ميکرد و بسيار جانبازاني هستند که چندين بار در جبهه مجروح شدهاند ولي دوباره به عرصه دفاع مقدس برگشتند. تجلي حزبالله در جنگ بود. حالا در اين آزمون کساني تمام هستي خويش را گذاشتند و کساني هم سري به جبهه زدند و عکس يادگاري گرفته و برگشتند و کساني هم اصلا پا به عرصه دفاع نگذاشتند. البته من نميخواهم هرکس که به جبهه نرفته را متهم کنم شايد دچار بيماري بوده يا اينکه اقتضاي سنش نبوده است. اما بالاخره کسي که ميگويد من حاضرم جانم را فداي اين ملت و ولايت و کشور بکنم بايد ببينيم در آن فضا چه کرده است؛ چرا که آزموني بزرگ بوده است.
آزمون بزرگ دوران اصلاحات
آزمون بعدي اينکه بالاخره در دوران سازندگي بر اثر مشکلاتي که براي کشور به وجود آمد جريان اصلاحات وارد عرصه شد و شعارهايي دادند و بعد ملت هم به آنها اقبال کردند و به فرمايش رهبر معظم انقلاب حماسه دوم خرداد بهوجود آمد. اما بعد از دوم خرداد تعدادي آمدند، فرصتطلبي کردند و جريان دوم خرداد را به نفع خويش مصادره کردند و برخي نابساماني ها را بهانه کردند و در مقابل اصل نظام ايستادند و در درون خود نظام، اپوزيسيون نظام شدند و عليه نظام و ولايت کار کردند.
روزنامههاي زنجيرهاي آن دوران را اگر مروري کنيد متوجه خواهيد شد که چه چيزهايي مينوشتند که واقعا دردآور بود. درون نظام بودند و رفتند در مجلس عليه نظام تحصن کردند و دولتيها و مجلسيها باهم تلاش کردند تا انتخابات را در مقابل رهبري به تاخير بيندازند. ۱۳۵ نماينده مجلس ششم به رهبري نامه نوشتند و جام زهر تعارف کردند(!) اين جريان کاري کرد که واقعا نيروهاي حزبالله و متدين و رهبر معظم انقلاب در غربت قرار گرفتند.
ما آن موقع در بسيج دانشجويي دانشگاه بوديم، واقعا در دانشگاه مدتي غربت وجود داشت که بعد نيروهاي حزبالله باهم جمع شدند و از غربت درآمديم. بنده يادم هست در دانشکده حقوق با يکي از بچههاي تحکيم وحدت مشغول بحث بودم، يک نفر ديگر وارد بحث ما شد و به آن طرف بنده گفت: با ايشان بحث نکن. اينها کارشان تمام است و بايد بروند!
در مجلس يکي از سران دوم خرداد که الان در زندان است، نزد يکي از اصولگرايان مشهور رفته و گفته بود که مردم شما را نميخواهند، چرا نميرويد؟
در آن دوران تعدادي از همين افرادي که الان ميگويند ما اصولگرا هستيم، سکوت کردند و اصلا حاضر نشدند در ۸ سال اصلاحات يک بار موضع بگيرند، تعدادي هم دنبال کاسبي رفتند،به آلاف و الوف رسيدند مولتي ميلياردر شدند اما به محض اينکه با خون دل خوردن حزب الله دوره دوم خرداد سپري شد و مردم به آنها پشت كردند همينها برگشتند و گفتند ما حزبالله هستيم و الان هم مدعي هستند! قهرا اين يک آزمون بزرگ بود و ما نميتوانيم آن را ناديده بگيريم.
آزمون بزرگ فتنه
آزمون بعدي فتنه بود، فتنه سال ۷۸ که در کوي دانشگاه شکل گرفت تا سال ۸۸ ادامه پيدا کرد. تعدادي قبل از اينکه فتنه ۸۸ شکل بگيرد، خودشان را به آقاي موسوي نزديک کرده بودند تا اگر او راي آورد با او باشند. تعدادي هم با نوع موضعگيريهاي خود بيشتر کمک به اصحاب فتنه کردند. تعدادي هم سکوت کردند و چيزي نميگفتند که رهبر معظم انقلاب فرمود: چرا سکوت کرديد و حرف نميزنيد؟ موضعتان را مشخص کنيد.
آنجا ديگر البته نه جنگي بود ونه توپ و تانکي و نه گلولهاي و فقط بايد زبان را تکان ميدادند که اين کار را نميکردند.
تعدادي هم نگاهشان به رهبر معظم انقلاب بود که هم موضع شفاف بگيرند تا آن افرادي که فتنهزده شده بودند خودشان را از سران فتنه جدا کنند و در همين حال هم تلاش کنند تا برخي آسيبها را رفع کنند و گرد و غبار فتنه فروکش کند تا افراد عادي از فتنهگران جدا شوند.
اين جريان وسط ميدان ايستاده و وظيفه خويش را انجام داده، هم موضع گرفته و هم کارکرده است. تعدادي هم فقط شعار دادند.
آزمون بزرگ انحراف
يک آزمون ديگر، آزمون انحراف است که در تاريخ خواهد ماند. بالاخره جريان انحرافي چند سال است که ماهيتش براي خواص برملا شده است و تعدادي هم حاضر نيستند جريان انحرافي را بپذيرند و اما و اگر ميآورند و به نوعي موضع ميگيرند که موجب تقويت جريان انحرافي ميشوند.
اينها که ميگويند فداي ملت و رهبر و کشوريم در اينآزمونها بايد بصيرت و فداکاري خويش را نشان داده باشند. هرکس بهتر نشان داده است آن نمره بالاتر را کسب ميکند. البته اين بدان معنا نيست که هرکس در اين آزمون اشکال داشت ديگر بگوييم از چتر انقلاب خارج شده است. ولي اگر کسي ميخواهد در راس قوه مجريه قرار بگيرد، بايد در همهآزمونها برنده شده باشد. اين باارزشتر است و اگر نيروهاي حزبالله بگردند، کسي را پيدا کنند که در همه اين آزمونها برنده شده باشد، کاري کارستان انجام دادهاند. از طرف ديگر ممکن است شخصي در همه اين آزمونها موفق بوده باشد ولي اطراف او را اشخاص مسئلهدار گرفته باشند. چون هرکس رئيس جمهور ميشود بالاخره يک تيمي را ميخواهد تا او را ياري کنند.
وظيفه خطير نيروهاي انقلاب در شناخت بهترين کانديداي رياست جمهوري
بنابراين بايد نيروهاي انقلابي بگردند تا شخص آزمون داده از هر نظر را جستجو و پيدا کنند و تلاش کنند تاباشناساندن او به مردم و با رأی مردم او در راس قوه مجريه قرار گیرد .
پرسش و پاسخ
*آيا ۸۰-۹۰ هزارتومان عيدي براي مردم بهتر است يا اينکه کل آن سرمايه صرف ايجاد کار شودو هزاران نفر مشغول به کار شوند؟
- در تحولات اقتصادي و جراحيهاي اقتصادي واقعا ممکن است برخي افراد ضعيف تر لاي چرخ دندههاي تحولات له شوند، لذا توجه به آنها و يارانه دادن به بخشي از جامعه حتما لازم است و اين کار بدي نيست و کاري بسيار خوب است؛ چرا که بالاخره بخشي از جامعه که آسيب ديدهاند و نميتوانند خودشان را اداره کنند، بايد حکومت حتما به آنان رسيدگي کند. پولي که الان داده ميشود، لازم بود و فرمايش رهبر معظم انقلاب بود که دولت و مجلس بنشينند کاري کنند تا افراد محروم جامعه در اين شب عيد دچار مشکل نشوند.
ولي نظر بنده اين است که اولا نبايد پول پخش ميکرديم و به جاي آن بن کالا ميداديم و ثانيا ۳-۴ دهک بالايي را حذف ميکرديم. چرا من نماينده مجلس بايد عيدانه بگيرم؟ چرا ۲ ميليون نفري که در خارج از کشور هستند بايد عيدانه بگيرند؟ اين پول بايد به اقشار متوسط به پايين داده شود. الان به قيمت تعطيل کردن کارهاي عمراني و ضربه خوردن به توليدو ايجاد تورم، پول به ايرانيهاي خارجينشين و داخليهاي ثروتمند و گدا به طور يکسان ميدهيم! اين عاقلانه نيست.
لذا من به اين نحوه توزيع انتقاد دارم ولي به اصل فرمايش رهبر انقلاب معتقديم ايشان فرموده بودند تعدادي دچار مشکل شدهاند و نفرموده بود که پول به ثروتمندان داده شود، اطلاعات آقا دقيق بوده است.
* آيا اتفاقاتي که در مجلس رخ داده با فتنهاي که در راه است مرتبط ميباشد؟
- قضيه مجلس که کاملا روشن شد. يعني فرمايش رهبر معظم انقلاب کاملا مبتني بر اخبار دقيق بودو تبيين هم فرمودند. الحمدلله ما هم خدا را شاکريم که همان مسير را از قبل فهم کرده بوديم و بنده شخصا با استيضاح مخالف بودم؛ چون معتقد بودم استيضاح الان مشکلي را از کشور حل نميکند البته نه اينکه به دهنکجي به قانون توسط عدهاي از دولتيها که حکم ۱۵۰ نفر قاضي ديوان عدالت اداري را که دوبار صادر شده بود زير پا گذاشته بودند، اعتراض نداشتم؛ اما معتقد بودم استيضاح در اين فرصت زيانش بيشتر از منفعت آن خواهد بود. البته استيضاح هر چند به مصلحت نبود ولي کاري قانوني بود و کار آقاي احمدينژاد کار غيرقانوني، غيرشرعي و غير اخلاقي بود.
بنابراين درباره آنچه در مجلس اتفاق افتاد، بايد سهم هرکس را به تناسب کاري که انجام داده است سنجيد. ممکن است بگويم بخشي از نمايندگان در زمينهسازي مقصر بودند اما کاري که رئيس جمهور انجام داد در واقع يک جرم بود ولي الحمدلله با فرمايش رهبر معظم انقلاب خيلي از توطئهها خنثي شد و کارهايي که بعضي درآينده ميخواستند انجام دهند، حداقل هزينه اش به شدت بالا رفت.
* به نظر شما آيا فساد در عرصه بانکي نشات گرفته از قوانين ضعيف موجود نميباشد؟ ظاهرا طبق قوانين بانکي، روساي بانکها حق پرداخت مبالغ وام طبق صلاحديد خود را دارند. چرا مجلس با تصويب قوانين محکم عليه رشوه و اختلاس وغيره اقدام نميکند؟
- البته ما مشکل قانون نداريم و در همه زمينهها قانون وجود دارد، از جمله قانون مجازات اسلامي که در سال ۷۰ تصويب شده است و تمام اين موارد در اين قانون پيشبيني شده است. منتها فساد اقتصادي را انسانهاي قدرتمند مرتکب ميشوند و برخورد با اينها کار سختي خواهد بود؛ چرا که خط قرمز محسوب ميشود! اينها مشکل مبارزه با فساد است.